
عطار
غزل شمارهٔ ۶۱
ذرهای اندوه تو از هر دو عالم خوشتر است
هر که گوید نیست دانی کیست آن کس کافر است
کافری شادی است و آن شادی نه از اندوه تو
نی که کار او ز اندوه و ز شادی برتر است
آن کزو غافل بود دیوانهای نامحرم است
وانکه زو فهمی کند دیوانهای صورتگر است
کس سر مویی ندارد از مسما آگهی
اسم میگویند و چندان کاسم گویی دیگر است
هرچه در فهم تو آید آن بود مفهوم تو
کی بود مفهوم تو او کو از آن عالیتر است
ای عجب بحری است پنهان لیک چندان آشکار
کز نم او ذره ذره تا ابد موجآور است
صورتی کان در درون آینه از عکس توست
در درون آینه هر جا که گویی مضمر است
گر تو آن صورت در آئینه ببینی عمرها
زو نیابی ذرهای کان در محلی انور است
ای عجب با جملهٔ آهن به هم آن صورت است
گرچه بیرون است ازآن آهن بدان آهن در است
صورتی چون هست با چیزی و بی چیزی به هم
در صفت رهبر چنین گر جان پاکت رهبر است
ور مثالی دیگرت باید به حکم او نگر
صورتش خاک است و برتر سنگ و برتر زان زر است
تا که در دریای دل عطار کلی غرق شد
گوییا تیغ زبانش ابر باران گوهر است
تصاویر و صوت

نظرات
ناشناس
محمد طاهری
پاسخ: با تشکر، به شکل «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» تصحیح شد.
مهدی
میثم سعدی
پاسخیست به مهدی بزرگوار که دربارهی "هر چه در فهم تو آید همان بود مفهوم تو" پرسش کردن.به راستی که این مصرع بسیار تفاسیر در خود گنجانیده. من نیز با برداشتی که از این مصرع داشتم، شما را از آن میآگاهانم.یعنی هر برداشتی که شما از رخدادها و جُستارهای پیرامونتون دارید، اون مفهوم شما را میرسانه، این که تا به چه اندازه درک و خرد و قدرت تحلیل بر زندگی دارید، باورها و اندیشههای شما را مشخص میکنه.من میگم مثبت اندیش باشی بسیار خوبه. شخصیت شما را مشخص میکنه.امیدوارم که این برداشت مورد پذیرش دوستداران ادب و ادبیات قرار گرفته باشه.کامیاب باشید. بدرود.
نادر..
بهروز
نیما
Vafa
سعید
محمود جعفری
فززاد رضایی
سید مهدی
سعید
A.saharkhiz
پاسخگوئی و نتیجه هر کس و هر چیزی از کائنات به اندازه درکی که از اون داره هست(به شرطی که خودشو فریب نده و درکش رو در مقابل خواسته هاش نادیده نگیره)
saidjam