عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۶۱۹

۱

بیار آن جام می تا جان فشانیم

نثاری بر سر جانان نشانیم

۲

بیا جانا که وقت آن درآمد

که جان بر جام جان‌افشان فشانیم

۳

چو بر جان آشکارا گشت جانان

ز غیرت جان خود پنهان فشانیم

۴

دمی کز ما برآید بی غم او

در آن ماتم بسی طوفان فشانیم

۵

چو دریا در خروش آییم وانگه

ز چشم خون‌فشان باران فشانیم

۶

وگر در دیده آید غیر او کس

نمک در دیدهٔ گریان فشانیم

۷

همان بهتر که در عشقش چو عطار

در از دریای بی‌پایان فشانیم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۰۳

نظرات