
عطار
غزل شمارهٔ ۶۲۴
۱
ما چو بیماییم از ما ایمنیم
از تولا و تبرا ایمنیم
۲
از تفاخر همچو گردون فارغیم
وز تغیر همچو دریا ایمنیم
۳
چون گذر کردیم از بالا و پست
هم ز پستی هم ز بالا ایمنیم
۴
چون نه نادان و نه دانا ماندهایم
هم ز نادان هم ز دانا ایمنیم
۵
چون زبان از نیک و بد دربستهایم
هم ز شنوا هم ز گویا ایمنیم
۶
چون قرار کار ما رفتست دی
لاجرم ز امروز و فردا ایمنیم
۷
نام و ننگ ما در اقصای جهان
گر نهان شد ور هویدا ایمنیم
۸
روز و شب بی راه میجوییم راه
زانکه از ناایمنی ما ایمنیم
۹
چون سر عطار گوی راه شد
از سریر لاف و سودا ایمنیم
تصاویر و صوت


نظرات