
عطار
غزل شمارهٔ ۶۲۵
۱
گر مردی خویشتن ببینیم
اندر پس دوکدان نشینیم
۲
دیگر نزنیم لاف مردی
وز شرم ره زنان گزینیم
۳
کاری عجب اوفتاده ما را
پیمانهٔ زهر و انگبینیم
۴
تا زهر چو انگبین نگردد
یک ذره جمال او نبینیم
۵
سر رشتهٔ دل ز دست دادیم
کین چیست که ما کنون درینیم
۶
ای ساقی درد درد در ده
کامروز ورای کفر و دینیم
۷
ما در ره یار سر ببازیم
وانگه پس کار خود نشینیم
۸
آبی در ده صبوحیان را
کز عشق به سینه آتشینیم
۹
صبح رخ او پدید آمد
ما جمله صبوحیان ازینیم
۱۰
ما مستانیم و همچو عطار
از مستی خویش شرمگینیم
تصاویر و صوت

نظرات