عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۶۳۲

۱

ای گرفته حسن تو هر دو جهان

در جمالت خیره چشم عقل و جان

۲

جان تن جان است و جان جان تویی

در جهان جانی و در جانی جهان

۳

های و هوی عاشقانت هر سحر

می نگنجد در زمین و آسمان

۴

بوالعجب مرغی است جان عاشقت

کز دو کونش می نیابد آشیان

۵

جملهٔ عالم همی بینم به تو

وز تو در عالم نمی‌بینم نشان

۶

ای ز پیدایی و پنهانی تو

جان من هم در یقین هم در گمان

۷

تن همی داند که هستی بر کنار

جان همی داند که هستی در میان

۸

بس سخن گویی از آنی بس خموش

بس هویدایی از آنی بس نهان

۹

کی تواند دید نور آفتاب

چشم اعمی چون ندارد جای آن

۱۰

ما همه عیبیم چون یابد وصال

عیب‌دان در بارگاه غیب‌دان

۱۱

تا نگردد جان ما از عیب پاک

کی شوی با عاشقانش هم عنان

۱۲

آستین نا کرده پر خون هر شبی

کی شود شایستهٔ آن آستان

۱۳

همچو عطار از دو کون آزاد گرد

بندهٔ یکتای او شو جاودان

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۴۳
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۱۰
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۵۲۶

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۱۱/۱۵ - ۱۳:۳۴:۰۱
در جهان جانی و در جانی جهان..