عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۶۳۴

۱

قصد کرد از سرکشی یارم به جان

قصد او را من خریدارم به جان

۲

گر بسوزد همچو شمعم عشق او

راز عشقش را نگه دارم به جان

۳

عشق او دل خواهد و زین چاره نیست

دل بدادم چون گرفتارم به جان

۴

ماه‌رویا جان من در حکم توست

جان ببر‌، چند آوری کارم به جان‌؟

۵

نی چو عشقم هست جانم گو مباش

من ز جان خویش بیزارم به جان

۶

جانم از شادی نگنجد در جهان

گر دهی ای ماه زنهارم به جان

۷

گر بسوزی بند بندم از جفا

من وفای تو به جان دارم به جان

۸

هرچه فرمایی وگر جان خواهی‌ام

پیشباز آیم به جای آرم به جان

۹

چون دل عطار از زاری بسوخت

کم طلب زین بیش آزار‌م به جان

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۱۱

نظرات