
عطار
غزل شمارهٔ ۶۴۵
۱
کفر است ز بی نشان نشان دادن
چون از بیچون نشان توان دادن
۲
چون از تو نه نام و نه نشان ماند
آنگاه روا بود نشان دادن
۳
تا یک سر موی ماندهای باقی
این سر نتوانمت بیان دادن
۴
چو تو بنماندهای تو را زیبد
داد دو جهان به یک زمان دادن
۵
گر سر یگانگی همی جویی
دل نتوانی به این و آن دادن
۶
دانی تو که چیست چارهٔ کارت
بر درگه او به عجز جان دادن
۷
عطار چو یافتی ز جانان جان
صد جان باید به مژدگان دادن
تصاویر و صوت


نظرات
نادر..