عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۶۵۰

۱

کاری است قوی ز خود بریدن

خود را به فنای محض دیدن

۲

مانند قلم زبان بریده

بر لوح فنا به سر دویدن

۳

صد تنگ شکر چشیده هر دم

پس کرده سؤال از چشیدن

۴

این راز شگرف پی ببردن

وانگاه ز خویش پی بریدن

۵

صد توبه به یک نفس شکستن

صد پرده به یک زمان دریدن

۶

در میکده دست بر گشادن

با ساقی روح می کشیدن

۷

در پرتو دوست همچو شمعی

در خود به رسیدن و رسیدن

۸

بی خویش شدن ز هستی خویش

در هستی او بیارمیدن

۹

همچون عطار عشق او را

بر هستی خویشتن گزیدن

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۲۰

نظرات