عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۶۵۸

۱

زلف به انگشت پریشان مکن

روی بدان خوبی پنهان مکن

۲

طرهٔ مشکین سیه رنگ را

سایهٔ خورشید درافشان مکن

۳

از سر بیداد سر سروران

در سر آن سرو خرامان مکن

۴

عاشق دل سوخته را دست گیر

جان و دلم بی سر و سامان مکن

۵

چون بر ما آمده‌ای یک زمان

حال دل خسته پریشان مکن

۶

در بر ما یک نفس آرام گیر

از بر ما قصد شبستان مکن

۷

بی رخ خود عالم همچون بهشت

بر من دل سوخته زندان مکن

۸

بر تو چو عطار جفایی نکرد

آنچه ز تو آن نسزد آن مکن

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۲۳

نظرات