عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۶۸۲

۱

می‌روم بر خاک دل پر خون ز تو

زاد راهم درد روزافزون ز تو

۲

در دو عالم نیست کاری با کسم

کز همه کس فارغم بیرون ز تو

۳

تا به کی بر در نهم درانتظار

صد هزاران چشم چون گردون ز تو

۴

چند ریزم از سر یک یک مژه

همچو باران اشک بر هامون ز تو

۵

تو بتاز از ناز شبرنگ جمال

تا نتازد اشک من گلگون ز تو

۶

تخت بنهادی میان خون دل

تا بگردند اهل دل در خون ز تو

۷

می‌فرود آید به جان غمکشم

هر نفس صد درد دیگرگون ز تو

۸

گر تو یک درد مرا معجون کنی

کی کنم با خاک و خون معجون ز تو

۹

رحم کن زین بیش زنجیرم مکش

زانکه بس زار است این مجنون ز تو

۱۰

وصل تو هرگز نیابد هیچکس

من طمع چون دارم آن اکنون ز تو

۱۱

لیک کی گردد امیدم منقطع

هر دمم صد وعدهٔ موزون ز تو

۱۲

یک رهم یکرنگ گردان در فنا

چند گردم همچو بوقلمون ز تو

۱۳

تا فرید از خویش بی اثبات گشت

محو شد در عالم بیچون ز تو

تصاویر و صوت

منتخب اشعار شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری (غزلیات، قصاید، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، اسرار نامه، خسرو نامه، مختار نامه) به اهتمام و تصحیح دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۹۷
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۳۷
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۸۴
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۵۵۳

نظرات

user_image
تائب فسائی
۱۳۹۹/۱۰/۱۸ - ۱۸:۴۴:۲۷
یک رهم یک رنگ گردان در فنا..چند گردم همچو بوقلمون ز تواشاره ی این بیت باین است که سالک در هنگامه ی قبض و بسط هایی که در سیر الی الله دارد گویا چون بوقلمون رنگ برنگ میگردد و این بسیار حس دردناکیست برای آنکه حلاوت بسط را چشیده و اکنون به مرارت قبض دچار شدهبوقلمون: بو(ابو) + قلمون (پارچه رنگارنگ و گلی)سابقا به آفتاب پرست بوقلمون میگفتند چون دائم زنگ عوض میکردان شاءالله این بیت دعائیه رزق ما هم شودوالحمدلله