عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۰

۱

دوش ناگه آمد و در جان نشست

خانه ویران کرد و در پیشان نشست

۲

عالمی بر منظر معمور بود

او چرا در خانهٔ ویران نشست

۳

گنج در جای خراب اولی‌تر است

گنج بود او در خرابی زان نشست

۴

هیچ یوسف دیده‌ای کز تخت و تاج

چون دلش بگرفت در زندان نشست‌‌؟

۵

گرچه پیدا برد دل از دست من

آمد و بر جان من پنهان نشست

۶

چون مرا تنها بدید آن ماه‌روی

گفت تنها بیش ازین نتوان نشست

۷

جان بده وانگه نشستِ ما طلب

که توان با جان برِ جانان نشست

۸

از سر جان چون تو برخیزی تمام

من کنم آن ساعتت در جان نشست

۹

چون ز جانان این سخن بشنید جان

خویش را درباخت و سرگردان نشست

۱۰

خویشتن را خویشتن آن وقت دید

کاو چو گویی در خم چوگان نشست

۱۱

دایما در نیستی سرگشته بود

زان چنین عطار زان حیران نشست

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۷۹
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۱۸۹

نظرات