عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۰۸

۱

ای آتش سودای تو دود از جهان انگیخته

صد سیل خونین عشق تو از چشم جان انگیخته

۲

ای کار دل ناساخته ناگاه بر دل تاخته

برقع ز روی انداخته وز دل فغان انگیخته

۳

تو همچو مست سرکشی افکنده در جان مفرشی

سلطان عشقت آتشی اندر جهان انگیخته

۴

گه دام زلف انداخته گه تیغ مژگان آخته

صد حیله زین بر ساخته صد فتنه زان انگیخته

۵

اندیشهٔ تو هر نفس بگرفته دل را پیش و پس

بس مرغ جان را زین هوس از آشیان انگیخته

۶

عطار اندر ذکر خود وز نکته‌های بکر خود

گَرد سمند‌ِ فکر خود، از آسمان انگیخته

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۵۱

نظرات