
عطار
غزل شمارهٔ ۷۱۰
۱
ای لبت حقهٔ گهر بسته
دهنت شور در شکر بسته
۲
طوطیان خط تو پیش شکر
بال بگشاده و کمر بسته
۳
خطت از پستهٔ تو بر رستهٔ است
هست بر رستهٔ تو بر بسته
۴
زان خط سبز بر رخ زردم
خون دل جمله چون جگر بسته
۵
عاشق از جان به صد هزاران دل
در تو هر دم دلی دگر بسته
۶
هر که از تو کشیده مویی سر
دستش از موی باز بر بسته
۷
به شکرخنده بر دهان بگشا
که گره کس ندید بر بسته
۸
تا به کی همچو حلقه بر در تو
سر زنم دایم و تو در بسته
۹
نظری کن دلم مسوز که هست
کار جانم در آن نظر بسته
۱۰
کمترم سوز اگر نه فاش کنم
مکر تو چند مکر سربسته
۱۱
چشم عطار سیل بگشاده
دل ز هجر تو در خطر بسته
تصاویر و صوت

نظرات