
عطار
غزل شمارهٔ ۷۱۳
۱
ای دل اندر عشق، دل در یار ده
کار او کن جان و دل در کار ده
۲
چند باشی در حجاب خود نهان
دلبرت صد بار آمد بار ده
۳
یا برو گر مؤمنی اسلام آر
یا بیا گر کافری اقرار ده
۴
خون خوری بر روی آن دلدار خور
خون دهی بر روی آن دلدار ده
۵
آرزوهای تو بتهای تواند
جمله بتهات بر دیوار ده
۶
پس در آتش چون خلیل بتشکن
جانت را شایستگی یار ده
۷
ساقیا خمخانه را بگشای در
عاشقان را بادهٔ ابرار ده
۸
زاهدان را از وجود خویشتن
وارهان و دردی خمار ده
۹
چند پوشی دلق دام زرق را
دلق پوشان را کنون زنار ده
۱۰
چون شود شایستهٔ ره جان تو
اهل دل را تحفه چون عطار ده
تصاویر و صوت


نظرات