
عطار
غزل شمارهٔ ۷۳
۱
حسن تو رونق جهان بشکست
عشق روی تو پشت جان بشکست
۲
هر سپاهی که عقل میآراست
غمزهٔ تو به یک زمان بشکست
۳
ناوکانداز آسمان چو بدید
طاق ابروی تو کمان بشکست
۴
عکس ماهت به آفتاب رسید
منصب آفتاب از آن بشکست
۵
پسته را پهن بازمانده دهان
دانی از چیست زان دهان بشکست
۶
همچو شمعی شکر چرا بگداخت
که دلش زان شکرستان بشکست
۷
حیلهٔ جادوان بابل را
آن دو جادوی دلستان بشکست
۸
چون به وصلت توان رسید که هجر
دل عطار ناتوان بشکست
تصاویر و صوت


نظرات
Mohamad
Mohamad
سید محسن
مرضیه عظمت