عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۳۵

۱

جهان جمله تویی تو در جهان نه

همه عالم تویی تو در میان نه

۲

چه دریایی است این دریای پر موج

همه در وی گم و از وی نشان نه

۳

چه راه است این نه سر پیدا و نه پای

ولیکن راه محو و کاروان نه

۴

خیالی و سرابی می‌نماید

چو بوقلمون هویدا و نهان نه

۵

همه تا بنگری ناچیز گردد

همه چیزی چنین و آن چنان نه

۶

عجب کاری است کار سر معشوق

جهان از وی پر و او در جهان نه

۷

همه دل پر ازو و دل درو محو

نشسته در میان جان و جان نه

۸

اگر ظاهر شود مویی جز او نی

وگر باطن بود مویی عیان نه

۹

عجب سری که یک یک ذره آن است

چه می‌گویم همین است و همان نه

۱۰

دلی دارم درو صد عالم اسرار

ولیکن شرح یک سر را زبان نه

۱۱

چنین جایی فرید آخر چه گوید

زبان گنگ و سخن قطع و بیان نه

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۶۵
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۶۲۱
دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۷۴۷

نظرات