
عطار
غزل شمارهٔ ۷۴۱
۱
مورچهٔ قیرفام بر قمر آوردهای
هندوی طوطی طعام بر شکر آوردهای
۲
سر نبرم از غمت زانکه تو از سرکشی
با سر زلفین خویش سر به سر آوردهای
۳
بی سر و پای توام گرچه به جان خواستن
ای دل و جان رهی دردسر آوردهای
۴
جان و دلم سوخته است از طمع خام تو
تا تو مرا باز خود از چه برآوردهای
۵
زلف چو زنجیر تو حلقه به گوشم بکرد
حلقهٔ زنجیر خود چون به درآوردهای
۶
پشت کمان شد قدم تا تو به تیر مژه
جان و دلم چون هدف در نظر آوردهای
۷
خاطر عطار ریخت گوهر معنی به نطق
تا تو کنارش ز چشم پر گهر آوردهای
تصاویر و صوت


نظرات
م س ل
سید محسن