عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۴۷

۱

آن را که نیست در دل ازین سر سکینه‌ای

نبود کم از کم و بود از کم کمینه‌ای

۲

خواهی که از قرینه بدانی که عشق چیست

ناخورده می ز عشق ندانی قرینه‌ای

۳

در دار ملک عشق خلیفه کسی بود

کو را بود ز در حقیقت خزینه‌ای

۴

مرغی است جان عاشق و چندانش حوصله

کز هر دو کون لایق او نیست چینه‌ای

۵

شه‌بیت سر عشق که مطلوب جمله اوست

بیتی است بس عجب مطلب از سفینه‌ای

۶

عمری ز عرش و فرش طلب کردی این حدیث

چل روز نیز واطلب از قعر سینه‌ای

۷

در عشق اگر سکینه پدید آیدت نکوست

لیکن به زهد هیچ نیرزد سکینه‌ای

۸

طوفان عشق چون ز پس و پیش در رسد

جز در درون سینه نیابی سفینه‌ای

۹

ای ساقی امشب از سر این جمع برمخیز

هر لحظه پر کن از می دوشین قنینه‌ای

۱۰

چندان شراب ده تو که با منکر و مقر

در سینه‌ای نه مهر بماند نه کینه‌ای

۱۱

بشکن پیاله بر در زهاد تا مگر

در پای زاهدی شکند آبگینه‌ای

۱۲

عطار در بقای حق و در فنای خود

چون بوسعیدمهنه نیابی مهینه‌ای

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۷۱
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۶۵۵
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۵۹۱

نظرات

user_image
سید محسن
۱۴۰۲/۰۲/۲۳ - ۱۴:۰۵:۵۲
با درود بر ادیبان--در بیت نهم کلمه آخر-قنینهبی معنا هست--لطفا کلمه درست را جایگزین بفرمائید
user_image
سید محسن
۱۴۰۲/۰۲/۲۳ - ۱۴:۱۰:۳۲
با عرض معذرت در شعر دیگر معنی قنینه را یافتم