عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۴۸

۱

ای صد هزار عاشقت از فرق تا به پای

پنهان ز عاشقانت رویی به من نمای

۲

آب رخم مبر ز دو جادوی پر فریب

قوت دلم بده ز دو یاقوت جانفزای

۳

اندر هوای روی تو ای آفتاب حسن

تا کی زنم چو ذرهٔ سرگشته دست و پای

۴

چون سایه‌ای فرو شدم از عشق تو به خاک

ای آفتاب جان من از قعر جان برآی

۵

بر کارم اوفتاد ز زلف تو صد گره

بگشای کارم از سر زلف گره‌گشای

۶

بردی دلم به زلف و دلم بوی می‌برد

از حلقه‌های آن شکن زلف دلربای

۷

دور از رخ تو زلف تو در غارت دلم

بر روی اوفتاد و شکن یافت چند جای

۸

عطار رفت و دل به تو بگذاشت و خاک شد

تا روز حشر باز ستاند ز تو جزای

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۷۱

نظرات