عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۵۶

۱

جانا دلم ببردی در قعر جان نشستی

من بر کنار رفتم تو در میان نشستی

۲

گر جان ز من ربودی الحمدلله ای جان

چون تو بجای جانم بر جای جان نشستی

۳

گرچه تو را نبینم بی تو جهان نبینم

یعنی تو نور چشمی در چشم از آن نشستی

۴

چون خواستی که عاشق در خون دل بگردد

در خون دل نشاندی در لامکان نشستی

۵

من چون به خون نگردم از شوق تو چو تنها

در زیر خدر عزت چندان نهان نشستی

۶

گفتی مرا چو جویی در جان خویش یابی

چون جویمت که در جان بس بی نشان نشستی

۷

برخاست ز امتحانت یکبارگی دل من

من خود کیم که با من در امتحان نشستی

۸

تا من تو را بدیدم دیگر جهان ندیدم

گم شد جهان ز چشمم تا در جهان نشستی

۹

عطار عاشق از تو زین بیش صبر نکند

نبود روا که چندین بی عاشقان نشستی

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۷۵
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۶۳۵

نظرات

user_image
..
۱۳۹۸/۰۲/۱۰ - ۰۹:۲۶:۰۰
تو نور نور چشمی....
user_image
محسن جهان
۱۴۰۰/۱۲/۱۲ - ۰۳:۱۹:۳۴
تفسیر ابیات ۶ الی ۸. جناب عطار خطاب به پروردگار می‌فرماید: به من گفتی اگر طالب من هستی مرا در جان و روح خودت بیاب. و از زمانیکه در جستجوی تو در درون خود هستم تو را بی نشان یافتم. به یکباره دل من در این امتحان سوال می‌کند که، من کیستم که تو مرا مورد آزمایش قرار دادی (در حالیکه من در وجود ذات لایزال تو ذوب شده‌ام).لحظه‌ای که به وصال تو نائل شدم، تمامی کائنات از نظرم محو شد. و بجای آن تو در  نظرم نشستی.
user_image
سید محسن
۱۴۰۲/۰۲/۲۵ - ۰۹:۲۸:۱۸
در بیت نهم --عطار عاشق از تو زین بیش صبر نداردپیشنهاد می شود