
عطار
غزل شمارهٔ ۷۵۷
۱
ای همه راحت روان، سرو روان کیستی
ملک تو شد جهان جان، جان و جهان کیستی
۲
اینت جمال دلبری مثل تو کس ندیدهام
هیچ ندانم ای پسر تا تو از آن کیستی
۳
از لب همچو شکرت پر گهر است عالمی
ای گهر شریف جان گوهر کان کیستی
۴
بی تو چو جان و دل توی سیر شدم ز جان و دل
ای دل و جان من بگو تا دل وجان کیستی
۵
ای زده راه بر دلم نرگس نیم مست تو
رهزن دل شدی مرا روح روان کیستی
۶
عطار از هوای خود سود و زیان ز دست داد
از پی وصل و هجر خود سود و زیان کیستی
تصاویر و صوت

نظرات
مجید
آریا