عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۵۹

۱

گر مرد راه عشقی ره پیش بر به مردی

ورنه به خانه بنشین چه مرد این نبردی

۲

درمان عشق جانان هم درد اوست دایم

درمان مجوی دل را گر زنده دل به دردی

۳

گفتی به ره سپردن گردی برآرم از ره

نه هیچ ره سپردی نه هیچ گرد کردی

۴

گرچه ز قوت دل چون کوه پایداری

در پیش عشق سرکش چون پیش باد گردی

۵

مردان مرد اینجا در پرده چون زنانند

تو پیش صف چه آیی چون نه زنی نه مردی

۶

مردان هزار دریا خوردند و تشنه مردند

تو مست از چه گشتی چون جرعه‌ای نخوردی

۷

گر سالها به پهلو می‌گردی اندرین ره

مرتد شوی اگر تو یک دم ملول گردی

۸

باید که هر دو عالم یک جزء جانت آید

گر تو به جان کلی در راه عشق فردی

۹

بگذر ز راه دعوی در جمع اهل معنی

مرهم طلب ازیشان گر یار سوز و دردی

۱۰

عطار اگر به‌کلی از خود خلاص یابد

یک جزو جانش آید نه چرخ لاجوردی

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۷۷
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۵۹۶

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۱۸ - ۰۵:۵۸:۴۵
جزء به فارسی لخت هم میشود جزء جزء می شود لخت لخت
user_image
مهدی
۱۳۹۴/۰۷/۰۸ - ۰۱:۱۷:۵۹
مردان هزار دریا خوردند و تشنه مردندتو مست از چه گشتی چون جرعه‌ای نخوردیمولانا هم این بیت رو جایی گفته و در ادامه بیت زیر رو آورده: برخیز و خاک ره شو در زیر پای مردانبر فرق ها نشینی وقتی که گرد گردی