
عطار
غزل شمارهٔ ۷۶۵
۱
ای که با عاشقان نه پیوندی
بی تو دل را کجاست خرسندی
۲
زهره دارد که پیش نرگس تو
دم زند جادوی دماوندی
۳
من ز شوقت چو شمع میگریم
تو ز اشکم چو صبح میخندی
۴
تو ز ما فارغی و ما همه روز
خویش را میدهیم خرسندی
۵
چند آخر من جگر خسته
در تو پیوندم و تو نپسندی
۶
بندهای چون فرید نتوان یافت
اگرش میکنی خداوندی
تصاویر و صوت



نظرات