عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۷۸

۱

درآمد دوش دلدارم به یاری

مرا گفتا بگو تا در چه کاری

۲

حرامت باد اگر بی ما زمانی

برآوردی دمی یا می برآری

۳

چو با ما می‌توانی بود هر شب

روا نبود که بی ما شب گذاری

۴

چو با ما غمگساری می‌توان کرد

چرا با دیگری غم می گساری

۵

خوشی با دشمن ما در نشستی

نباشد این دلیل دوستداری

۶

بدان می‌داریم کز عزت خویش

تو را در خاک اندازم به خواری

۷

به تنهاییت بگذارم که تا تو

بمانی تا ابد در بیقراری

۸

چو بشنیدم ز جانان این سخن‌ها

بدو گفتم که دست از جمله داری

۹

ولیکن چون تو یار غمگنانی

مرا از ننگ من برهان به یاری

۱۰

که گر عطار در هستی بماند

برو گریند عالمیان به زاری

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۸۸
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۶۰۸

نظرات

user_image
حامد
۱۳۹۲/۱۰/۲۳ - ۱۷:۴۰:۴۸
برآوردی دمی یا می‌برآرینفس برآوردن . [ ن َ ف َ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب )تنفس کردن . دم زدن . نفس فروبرده را بیرون دادن . || زیستن . زندگی کردن . بسر بردن می‌بَرآری برآریدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) برآردن . برآوردن . بلند کردن . برکشیدن . رجوع به برآردن و برآوردن شود.
user_image
حامد
۱۳۹۲/۱۰/۲۳ - ۱۷:۴۸:۴۶
می برآری -> می‌برآریمی گساری -> می‌گساری
user_image
سید محسن
۱۴۰۲/۰۲/۲۶ - ۰۹:۴۴:۲۶
حرامت باد اگر بی ما زمانی بر اوردی دمی یا می بر آری== اگر بدون ما نفسی کشیدی حرامت باد و اگر در آینده هم نفس بر آوردی همچنان حرامت باشد--(یا می  بر آری)= یا اگر بر آوردی منظور است