عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۷۸۷

۱

هر دمم در امتحان چندی کشی

دامنم در خون جان چندی کشی

۲

مهربان خویشتن گفتم تو را

کینهٔ آن هر زمان چندی کشی

۳

همچو خاکم بر زمین افتاده خوار

سر ز من بر آسمان چندی کشی

۴

چون جهان سر بر خطت دارد مدام

چون قلم خط بر جهان چندی کشی

۵

در غمت چون با کناری رفته‌ام

تو به زورم در میان چندی کشی

۶

بر تو دارم چشم از روی جهان

بر من از مژگان سنان چندی کشی

۷

همچو شمعی سر نهادم در میان

بر سرم تیغ از میان چندی کشی

۸

پیشکش می‌سازمت گلگون اشک

رخش کبرت را عنان چندی کشی

۹

چون سپر بفکندم و بگریختم

تو به کین من کمان چندی کشی

۱۰

کینت از صد مهر خوشتر آیدم

کین ز چون من مهربان چندی کشی

۱۱

بر سرم آمد لاشهٔ صبرم ز عجز

تنگ اسب امتحان چندی کشی

۱۲

بس سبک دل گشتی از عشق ای فرید

جان بده بار گران چندی کشی

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۹۳

نظرات