عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۸۳۳

۱

ای لب گلگونت جام خسروی

پیشهٔ شبرنگ زلفت شبروی

۲

پهلوی خورشید مشک‌آلود کرد

خط تو یعنی که هستم پهلوی

۳

مردم چشمت بدان خردی که هست

می‌ببندد دست چرخ از جادوی

۴

کی توان گفت از دهان تو سخن

زانکه صورت نیست آن جز معنوی

۵

گاه همچون آفتابی از جمال

گاه همچون ماه از بس نیکوی

۶

من ندانم کافتابی یا مهی

کژ چه گویم راست به از هر دوی

۷

عاشقان را جامه می‌گردد قبا

تو کله بنهاده کژ خوش می‌روی

۸

گفته بودی آنکه دل برد از تو کیست

من ندارم زهره تا گویم توی

۹

ور بگویم من که تو بردی دلم

دل به من ندهی و هرگز نشنوی

۱۰

دل ندارم زان ضعیفم همچو موی

تو دلم ده تا شود کارم قوی

۱۱

من که تخم نیکوی کشتم مدام

بر نخوردم از تو الا بدخوی

۱۲

تو که با من تخم کین کاری همه

دور نبود کانچه کاری بدروی

۱۳

در سخن عطار اگر معجز نمود

تو به اعجاز سخن می‌نگروی

تصاویر و صوت

دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۶۳۹
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۶۱۹
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۶۹۳

نظرات