عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۸۳۸

۱

آفتاب رویت ای سرو سهی

بر همه می‌تابد الا بر رهی

۲

نی خطا گفتم که می‌تابد بسی

بر من و من می‌نبینم ز ابلهی

۳

گرچه عالم پر جمال یوسف است

نیست چشم کور را از وی بهی

۴

چون بود کز بحر پر گوهر بسی

باز گردد خشک لب دستی تهی

۵

باز گردیدند ازین بحر عجب

خشک لب هم مبتدی هم منتهی

۶

قعر این دریا جزین دریا نیافت

دیگران هستند از مشتی کهی

۷

حلقه بر در می‌زنند و می‌روند

نیست از ایشان کسی را آگهی

۸

جمله را جز عجز آنجا کار نیست

نه مهی است آنجایگاه و نه کهی

۹

می فرو افتد درین حیرت زهم

گر تو اینجا دو جهان برهم نهی

۱۰

ای فرید اینجا که هستی محو گرد

چند گویی کوتهی بر کوتهی

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۶۲۲
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۶۹۷

نظرات