عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۸۶

۱

همه عالم خروش و جوش از آن است

که معشوقی چنین پیدا، نهان است

۲

ز هر یک ذره خورشیدی مهیاست

ز هر یک قطره‌ای بحری روان است

۳

اگر یک ذره را دل برشکافی

ببینی تا که اندر وی چه جان است

۴

از آن اجسام پیوسته است درهم

که هر ذره به دیگر مهربان است

۵

نه توحید است اینجا و نه تشبیه

نه کفر است و نه دین نه هر دوان است

۶

اگر جمله بدانی هیچ دانی

که این جمله نشان از بی نشان است

۷

دلی را کش از آنجا نیست قوتی

میان اهل دل دستار خوان است

۸

دل عطار تا شد غرق این راه

همه پنهانیش عین عیان است

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۸۹

نظرات

user_image
امیر س
۱۳۹۷/۰۹/۱۰ - ۱۲:۳۷:۰۳
اگر جمله بدانی هیچ دانی...