
عطار
غزل شمارهٔ ۹۰
۱
عشق تو ز اختیار بیرونست
وصل تو ز انتظار بیرونست
۲
چون با تو نهم قرار وصلت
چون کار تو از قرار بیرونست
۳
مرغی که دراوفتد به دامت
هر لحظه ز صد هزار بیرون است
۴
جانهای عزیز را درین درد
سرگشتگی از شمار بیرون است
۵
زان برد غم تو روزگارم
کز گردش روزگار بیرون است
۶
آنجا که حساب کار عشق است
از پردهٔ پردهدار بیرون است
۷
بیکار مباد هیچکس لیک
کار تو ز وسع کار بیرون است
۸
هرچ آن تو نهی به حیله برهم
جمله ز حساب یار بیرون است
۹
ای دل ره یار گیر کین راه
از زحمت تخت و دار بیرون است
۱۰
در عالم عشق کار عطار
از شیوهٔ فخر و عار بیرون است
تصاویر و صوت


نظرات
نادر..
فرشید برزگر