عطار

عطار

المقالة الثالث عشر

۱

در آمد چارمین فرزندِ زیبا

همه آرام و آسایش سراپا

۲

پدر را گفت تا در کایناتم

بصد دل طالب آب حیاتم

۳

اگر دستم دهد آن آب رَستم

وگر نه همچنین بادی بدستم

۴

ز شوقم آتشین شد جان ازان آب

نه خور دارم بروز و نه بشب خواب

۵

ازین اندیشه دل پُر تاب دارم

شدم تشنه هوای آب دارم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
دکتر صحافیان
۱۳۹۹/۰۴/۰۶ - ۲۳:۳۰:۱۳
پسر چهارم، رهایی خود را در آب حیات می داند و شوق بی وصفی برای رسیدن به آن ابراز می کند.جواب پدر: آرزو بر تو چیره شده اگر روشنایی بر تو غالب شود باید آرزو مقهور تو باشد.( ذکر حکایت اسکندر و جستجوی آب حیات)فرزند:.اگر آب حیات از مرگ نجاتم ندهد.هبچ کاری غیر از جویایی آن ندارم.اکنون مشتاقم بدانم آب حیات چیست؟ اگر به آن نمی رسم با گاهی آن دلم را روشن کنم.پدر: ضمن حکایت درگذشت اسکندر، راهگشای شوقش می شود.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح