
عطار
جواب پدر
۱
پدر گفتش که حرصت غالب آمد
دلت زان کیمیا را طالب آمد
۲
چه خواهی کرد دنیای دَنی را
سرای مَکر و جای دشمنی را
۳
که دنیا هست زالی هفت پرده
برای صیدِ تو هر هفت کرده
۴
همی بینم ز حرصت رفته آرام
بیارام ای چو مرغ افتاده در دام
۵
که مرغ حرص را خاکست دانه
ز خاکش سیری آید جاودانه
نظرات
دکتر صحافیان