
عطار
(۴) حکایت در ذمّ دنیا
۱
چنین دادست صاحب شرع فتوی
که هر کو یک سخن گوید ز دنیی
۲
به پانصد سال ره کانرا شمارست
ز جنّت دور افتد، این چه کارست
۳
ز دنیا یک سخن، خود چون بوَد آن
که گر افزون بود افزون بود آن
۴
کسی کو عمر در دنیی بسر برد
قوی مردی بوَد، در دین اگر مُرد
۵
چو کُشتی در ره دنیا تو خود را
خری باشی که باشی گول و خود را
۶
ز دنیی جزپشیمانی چه خیزد
نمیدانی ز نادانی چه خیزد؟
نظرات