عطار

عطار

المقالة التاسعة

۱

سوم فرزند آمد با کمالی

پدر را داد حالی شرح حالی

۲

که یک جامست در گیتی نمائی

من آن خواهم نخواهم پادشائی

۳

شنودستم که آن جامی چنانست

که در وی هرچه می‌جوئی عیانست

۴

اگر باشد بسی سرّ نهانی

دهد آن جامت از جمله نشانی

۵

ندانم آن چه آئینه‌ست زیبا

که در وی نقش آفاقست پیدا

۶

بیک دم گر جهانی باشدت راز

دهد از جمله چون روزت خبر باز

۷

چنین جامیم اگر در دست آید

سپهرم با بلندی پست آید

۸

شود سرّ همه عالم عیانم

بسا چیزا که من نادان بدانم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
دکتر صحافیان
۱۳۹۹/۰۴/۰۱ - ۰۱:۴۴:۲۷
آرزوی پسر سوم پادشاه( مقاله 9)آرزوی پادشاهی ندارم، جام گیتی نمای را خواهانم، آیینه ای که نقش آفاق در آن هویداست، مثل روز از رازها آگاهم کند و با آن جام، سپهر را تسخیر کنم.جواب پدر: نادانی بر تو چیره شد و خواهان جام جم شدی. گرچه رازدان جهان و سرافراز شوی و آدمیان را جملگی در چاه بینی، اما از خودبینی این مقام پیوسته در تکبر خواهی بود.گیرم که چون جمشید جام را در برابر بگیری و مثل خورشید همه چیز را ذره ببینی اما مرگ همانند اره ای بر فرقت زند و مانند جمشید به زاری بمیری.
پاسخ پسر( مقاله 10):جاه و مقام مطلوب بزرگان است. یوسف نیز از قعر چاه به جاه و پادشاهی درافتاد و عیسی نیز از جاه به آسمان پرواز کرد.پدر: در چاه جهان، تنها با پرستش خداوند می توانی از بزرگان شوی( جاه یوسف و عیسی ازین سنخ بوده است)و پیامبر ص فرمود آخرین چیزی که از دلهای عارفان خارج میشود محبت جاه است و جاه دمار از روزگارت در خواهد آورد.
پاسخ پسر(مقاله 11):با اعتدال جاه را می جویم.اگر میل به جاه اندک باشد مثل سیل نمی تواند بربایدم. پدر: اگرچه اندک باشد تو در چاه جهان گرفتاری.و با این میل اگر به پرستش الهی روی آوری پرده ای مانعت خواهد بوو و آن شوق جاه است.
پاسخ پسر( مقاله 12):اکنون که جاه بر من حرام است، پس جام جم چیست، که یافتن آن ارزشمند است؟!پدر: الماس زبان را بیرون کشید و گوهرهای زیبا به رشته سخن کشید: اگر می خواهی راهیابی حکایت کیخسرو و جام جم تا پایان عمر برایت کافی است.دکتر مهدی صحافیان آرامش و پرواز روح