عطار

عطار

جواب پدر

۱

پدر گفتا که جهلت غالب آمد

دلت این جام را زان طالب آمد

۲

که تا چون واقف آئی از همه راز

شوی برجملهٔ عالم سرافراز

۳

چو خود را بر فلک این جاه بینی

همه خلق زمین در چاه بینی

۴

ز عُجب جاهِ خود از خود شوی پُر

بمانی جاودانی در تکبر

۵

اگر در پیش داری جامِ جمشید

که یک یک ذره می‌بینی چو خورشید

۶

چه گر زان جام بینی ذرّه ذرّه

که چون مرگت نهد بر فرق ارّه

۷

نداری هیچ حاصل چون جم از جام

که چون جم زار میری هم سرانجام

۸

چو هست این جام در چاه اوفتادن

حرامت باد از راه اوفتادن

تصاویر و صوت

نظرات