عطار

عطار

بخش ۵۸ - از سر گرفتن قصه

۱

الا ای هدهد زرّین پر عشق

تویی نامه برو نام آور عشق

۲

ببر این نامه و عزم سبا کن

ولی افسر بنه منصب رها کن

۳

چه میگویم سلیمانی چو برخاست

اگر منصب کنی آید ترا راست

۴

سلیمانت طلب داشت از جهانی

که تو غایب شدی از وی زمانی

۵

چو تو در پرده چندین جاه داری

چرا پیوسته سر در راه داری

۶

تویی جبریل هم بر فرش ادریس

چرا پیکی کنی در عرش بلقیس

۷

اگر پیکی، چو جبریل امین شو

بیک دم زاسمان سوی زمین شو

۸

فلک از عشق پر آوازه گردان

جهان از نامهٔ گل تازه گردان

تصاویر و صوت

خسرونامه به تصحیح و اهتمام احمد سهیلی خوانساری - عطار نیشابوری - تصویر ۴۰۲

نظرات