
عطار
گفتهٔ مجنون که دشنام لیلی را بر آفرین همهٔ عالم ترجیح میداد
۱
گفت مجنون گر همه روی زمین
هر زمان بر من کنندی آفرین
۲
من نخواهم آفرین هیچ کس
مدح من دشنام لیلی باد و بس
۳
خوشتراز صد مدح یک دشنام او
بهتر از ملک دو عالم نام او
۴
مذهب خود با توگفتم ای عزیز
گر بود خواری چه خواهد بود نیز
۵
گفت برق عزت آید آشکار
پس برآرد از همه جانها دمار
۶
چون بسوزد جان به صد زاری چه سود
آنگهی از عزت و خواری چه سود
۷
بازگفتند آن گروه سوخته
جان ما و آتش افروخته
۸
کی شود پروانه از آتش نفور
زانک او را هست در آتش حضور
۹
گرچه ما را دست ندهد وصل یار
سوختن ما را دهد دست، اینت کار
۱۰
گر رسیدن سوی آن دلخواه نیست
پاک پرسیدن جز اینجا راه نیست
تصاویر و صوت

نظرات
علی عادلفر