عطار

عطار

پند ارسطاطالیس بر اسکندر هنگام مردن او

۱

چون بمرد اسکندر اندر راه دین

ارسطاطالیس گفت ای شاه دین

۲

تا که بودی پند می‌دادی مدام

خلق را این پند امروزین تمام

۳

پند گیر ای دل که گرداب بلاست

زنده دل شو زانک مرگت در قفاست

۴

من زفان و نطق مرغان سر به سر

با تو گفتم فهم کن ای بی‌خبر

۵

در میان عاشقان مرغان درند

کز قفس پیش از اجل برمی پرند

۶

جمله را شرح و بیانی دیگرست

زانک مرغان را زفانی دیگرست

۷

پیش سیمرغ آن کسی اکسیر ساخت

کو زفان این همه مرغان شناخت

۸

کی شناسی دولت روحانیان

در میان حکمت یونانیان

۹

تااز آن حکمت نگردی فرد تو

کی شوی در حکمت دین مرد تو

۱۰

هرک نام آن برد در راه عشق

نیست در دیوان دین آگاه عشق

۱۱

کاف کفر اینجا به حق المعرفه

دوستر دارم ز فای فلسفه

۱۲

زانک اگر پرده شود از کفر باز

تو توانی کرد از کفر احتراز

۱۳

لیک آن علم لزج چون ره زند

بیشتر بر مردم آگه زند

۱۴

گر از آن حکمت دلی افروختی

کی چنان فاروق برهم سوختی

۱۵

شمع دین چون حکمت یونان بسوخت

شمع دل زان علم بر نتوان فروخت

۱۶

حکمت یثرب بست ای مرد دین

خاک بر یونان فشان در درد دین

۱۷

تا به کی گویی تو ای عطار حرف

نیستی تو مرد این کار شگرف

۱۸

از وجود خویش بیرون آی پاک

خاک شو از نیستی بر روی خاک

۱۹

تا تو هستی پای مال هر خسی

نیست گشتی تاج فرق هر کسی

۲۰

تو فنا شو تا همه مرغان راه

ره دهندت در بقا در پیشگاه

۲۱

گفتهٔ تو رهبر تو بس بود

کین سخن پیر ره هرکس بود

۲۲

گر نیم مرغان ره را هیچ کس

ذکر ایشان کرده‌ام، اینم نه بس

۲۳

آخرم زان کاروان گردی رسید

قسم من زان رفتگان دردی رسید

تصاویر و صوت

منطق الطیر (مقامات الطیور) باهتمام دکتر سید صادق گوهرین - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۸۴

نظرات

user_image
گنجعلیا
۱۳۹۱/۰۴/۰۷ - ۰۵:۵۱:۲۷
پیرو ابیات 11 و12 بسیار نظیر اتهام کفر به بو علی باشد. حضرت عطار به راستی تشخیصی دادند که امروزه هم بلای جان ماست که به پرداخت حشویات از اصولات جای مانده ایم
user_image
مسعود اصغرنژادبلوچی
۱۳۹۷/۰۶/۲۳ - ۰۴:۱۸:۱۱
کاف کفر اینجا به حق المعرفهدوستر دارم ز فای فلسفه این جا در مصرع اول درست نیست.چرا که در لحظه ی مقایسه دو روش و جریان عطار می خواهد خود را شادان بنمایاند پس مصرع احتمالاً باید این گونه باشد:کاف کفر ای جان به حق المعرفهدوستر دارم ز فای فلسفه دیگر این که ای جا یعنی کجا؟ و کلمه های بعدی و مصرع های بعدی چرا در این باره یا خطاب به آن جا ندارند؟
user_image
اکبر
۱۴۰۰/۰۱/۲۹ - ۰۰:۵۸:۵۲
عطار در این ابیات فلسفه را به شدت رد میکنه و حتی میگه کاف کفر بهتر از ف فلسفه است اما بعضی اصرار دارند توجیه کنند منظورش فلسفه یونان بوده اما فلسفه اسلامی را باور داشته و این سخن غلطی ست .عطار هم داشتن پیر و مرشد را رد کرده و هم فلسفه را و نگاهش به جهان و خدا فقط عرفانی و عشق و شناخت از راه دل بوده و متأسفانه عطار مخالف شاهنامه و فردوسی هم بوده و خواندن شاهنامه را بدعت میداند
user_image
مظفر طاهری
۱۴۰۱/۰۱/۲۸ - ۱۶:۳۴:۰۳
کاف کفر اینجا به حق المعرفه دوست تر دارم ز فای فلسفه زانک اگر پرده شود از کفر باز تو توانی کرد از کفر اهتراز. عطار یک مسلمان سنی متعصب بوده و اینجا طی اعترافی صادقانه گفته است که کفر را به فلسفه ترجیح می‌دهد.  مسلمانان از استدلال‌های سطحی و نخ‌نما شده کفار آگاه بوده‌اند و طی سالها متمادی برای آنان جواب مناسب داشته‌اند. اما حرف‌های فیلسوف‌ها منطقی‌تر بوده است و هر روز نیز افکار جدیدتری مطرح می‌کرده‌اند و این خوشایند عطار مذهبی مسلمان نبوده و او را درمانده نموده است.  او از یک طرف با استدلال‌های محکم و منطقی فیلسوفان، و از طرف دیگر با دینی مواجه بوده هیچ انعطافی نداشته است و خود را کامل و بی‌نقص دانسته است. بنابراین پاک کردن صورت مسئله و نپرداختن به فلسفه را به عنوان راه چاره برگزیده است کما این که امروزه نیز پاره‌ای همین روش را توصیه میکنند.