
عطار
سوگواری پسری که در مرگ پدر
۱
پیش تابوت پدر میشد پسر
اشک میبارید و میگفت ای پدر
۲
این چنین روزی که جانم کرد ریش
هرگزم نامد به عمر خویش پیش
۳
صوفیی گفت آنک او بودت پدر
هرگزش این روز هم نامد به سر
۴
نیست کاری کان پسر را اوفتاد
کار بس مشکل پدر را اوفتاد
۵
ای به دنیا بی سر و پای آمده
خاک بر سر باد پیمای آمده
۶
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست
تصاویر و صوت


نظرات