عطار

عطار

گفتار مردی صوفی از روزگار خود

۱

صوفیی را گفت مردی نامدار

کای اخی چون می‌گذاری روزگار

۲

گفت من در گلخنی‌ام مانده

خشک لب ، تر دامنی‌ام مانده

۳

گردهٔ نشکستم اندر گلخنم

تا که نشکستند آنجا گردنم

۴

گر تو در عالم خوشی جویی دمی

خفتهٔ یا باز می‌گویی همی

۵

گر خوشی جویی، در آن کن احتیاط

تا رسی مردانه زان سوی صراط

۶

خوش دلی در کوی عالم روی نیست

زانک رسم خوش دلی یک موی نیست

۷

نفس هست اینجا که چون آتش بود

در زمانه کو دلی تا خوش بود

۸

گر چو پرگاری بگردی در جهان

دل خوشی یک نقطه کس ندهدنشان

تصاویر و صوت

منطق الطیر به کوشش محمدجواد مشکور - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۲۷
منطق الطیر عطار نیشابوری با مقدمه و تصحیح حمید حمید - فرید الدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۰۰

نظرات

user_image
امیر
۱۳۹۱/۱۰/۰۱ - ۲۰:۴۲:۳۵
در بیت سوم "گرده ای" و در بیت چهارم "خفته ای" صحیح است.