
عطار
قحطی مصر و مردن مردم و گفتهٔ مرد دیوانه
۱
خاست اندر مصر قحطی ناگهان
خلق میمردند و میگفتند نان
۲
جملهٔ ره خلق بر هم مرده بود
نیم زنده مرده را میخورده بود
۳
از قضا دیوانه ای چون آن بدید
خلق میمردند و نامد نان پدید
۴
گفت ای دارندهٔ دنیا و دین
چون نداری رزق کمترآفرین
۵
هرک او گستاخ این درگه شود
عذر خواهد باز چون آگه شود
۶
گر کژی گوید بدین درگه نه راست
عذر آن داند به شیرینی نه خواست
نظرات
هادی فراست
جلال دامن افشان
۷
جلال دامن افشان
۷
مهدیه معظم نیا