عطار

عطار

شیخی که از سگی پلید دامن در نچید

۱

در بر شیخی سگی می‌شد پلید

شیخ از آن سگ هیچ دامن در نچید

۲

سایلی گفت ای بزرگ پاکباز

چون نکردی زین سگ آخر احتراز

۳

گفت این سگ ظاهری دارد پلید

هست آن در باطن من ناپدید

۴

آنچ او را هست بر ظاهر عیان

این دگر را هست در باطن نهان

۵

چون درون من چو بیرون سگست

چون گریزم زو که با من هم تگ است

۶

گر پلیدی درونت اندکیست

صد نجس بینی که این خود زان یکیست

۷

گرچه اندک چیزت آمد بند راه

چه به کوهی بازمانی چه به کاه

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
امیر
۱۳۹۱/۱۱/۲۱ - ۲۱:۴۱:۳۹
مصراع اول بیت ششم مشکل وزن دارد.
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۱/۲۳ - ۰۹:۴۲:۵۸
درود  بیت ششم مصراع اول  ور پلیدی درونت اندکی ست..
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۱/۲۳ - ۰۹:۴۴:۵۳
بیت ششم مصراع دوم صد نجس بینَش که این قلَّت یکی ست..