عطار

عطار

حکایت مستی که مست دیگر را بر مستی ملامت میکرد

۱

بود مستی سخت لایعقل، خراب

آب کارش برده کلی کار آب

۲

درد وصاف از بس که در هم خورده بود

از خرابی پا و سر گم کرده بود

۳

هوشیاری را گرفت از وی ملال

پس نشاند آن مست را اندر جوال

۴

برگرفتش تا برد با جای خویش

آمدش مستی دگر در راه پیش

۵

مست دیگر هر زمان با هر کسی

می‌شد و می کرد بد مستی بسی

۶

مست اول، آنک بود اندر جوال

چون بدید آن مست را بس تیره حال

۷

گفت ای مدبر دو کم بایست خورد

تا چو من می‌رفتی و آزاد و فرد

۸

آن او می‌دید، آن خویش نه

هست حال ما همه زین بیش نه

۹

عیب بین زانی که تو عاشق نه

لاجرم این شیوه را لایق نه

۱۰

گر ز عشق اندک اثر می‌دیدیی

عیبها جمله هنر می‌دیدیی

تصاویر و صوت

منطق الطیر (مقامات الطیور) باهتمام دکتر سید صادق گوهرین - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۰۳

نظرات

user_image
امیر
۱۳۹۱/۱۲/۰۴ - ۲۱:۲۵:۴۱
در بیت دوم کتابت صحیح "درد و صاف" است.ردیف در بیت نهم "نه ای" صحیح است.
user_image
گلی
۱۳۹۸/۰۱/۱۳ - ۰۵:۰۰:۲۹
نسخه ای که من دارم در بیت هفتم نوشته:گفت دو پیمانه کمتر ای عموتا روی آزاده چون من کو به کو