عطار

عطار

راز و نیاز لقمان سرخسی با پروردگار

۱

گفت لقمان سرخسی کای اله

پیرم و سرگشته و گم کرده راه

۲

بنده‌ای کو پیر شد شادش کنند

پس خطش بدهند و آزادش کنند

۳

من کنون در بندگیت ای پادشاه

همچو برفی کرده‌ام موی سیاه

۴

بندهٔ بس غم کشم، شادیم بخش

پیرگشتم ، خط آزادیم بخش

۵

هاتفی گفت ای حرم را خاص خاص

هر که او از بندگی خواهد خلاص

۶

محو گردد عقل و تکلیفش به هم

ترک گیر این هر دو و درنه قدم

۷

گفت الاهی پس ترا خواهم مدام

عقل و تکلیفم نباید والسلام

۸

پس ز تکلیف وز عقل آمد برون

پای کوبان دست می‌زد در جنون

۹

گفت اکنون من ندانم کیستم

بنده باری نیستم، پس چیستم

۱۰

بندگی شد محو، آزادی نماند

ذره‌ای در دل غم و شادی نماند

۱۱

بی‌صفت گشتم، نگشتم بی‌صفت

عارفم اما ندارم معرفت

۱۲

من ندانم تو منی یا من توی

محو گشتم در تو و گم شد دوی

تصاویر و صوت

منطق الطیر عطار به کوشش دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - عطار نیشابوری - تصویر ۴۰۷

نظرات

user_image
امیر
۱۳۹۲/۰۲/۰۱ - ۱۹:۱۸:۴۴
در بیت ما قبل آخر "عارفم" صحیح است.
user_image
عباس
۱۳۹۹/۰۴/۱۱ - ۱۲:۲۳:۱۶
بیت آخر را طوری بخوانی که صدای واو، در توی و دوی شنیده شود. اینجوری وزن هم به سامان می شود.to-vido-vi
user_image
بی نام
۱۴۰۱/۱۲/۰۹ - ۱۵:۰۶:۱۶
توحید یعنی تو نباید باشی و غیر نیز نباشد و هیچ جز او نباشد. چون حق این است که جز او نیست؛ چون بدین تصدیق رسیدی و همه ی تناسب ها را از میان برداشتی مردی.حال چه مسلمان و چه مسیحی و یهود و بودا و زردشتی و غیره نشانم داده اند اندر خرابات که التوحید اسقاط الاضافات
user_image
صفدر مرادی
۱۴۰۲/۰۵/۱۸ - ۰۲:۲۸:۳۷
بندگی یعنی کنار گذاشتن تمام تعصبها وزیرپاگذاشتن غرور.بخدا رسیدن ساده است ولی آسان نیست مثلا دروغ نگفتن غیبت نکردن درکلام ساده است ولی درعمل سخت