عطار

عطار

گفتار پیری مستغنی

۱

گفت مردی مرد را از اهل راز

پرده شد از عالم اسرار باز

۲

هاتفی در حال گفت ای پیر زود

هرچه می‌خواهی به خواه و گیر زود

۳

پیر گفتا من بدیدم کانبیا

مبتلا بودند دایم در بلا

۴

هر کجا رنج و بلایی بیش بود

انبیا را آن همه در پیش بود

۵

انبیا را چون بلا آمد نصیب

کی رسد راحت بدین پیر غریب

۶

من نه عزت خواهم و نه خواریی

کاش در عجز خودم بگذاریی

۷

چون نصیب مهتران در دست و رنج

کهتران را کی تواند بود گنج

۸

انبیا بودند سر غوغای کار

من ندارم تاب، دست از من بدار

۹

هرچ گفتم از میان خود چه سود

تا ترا کاری نیفتد زان چه سود

۱۰

گرچه در بحر خطر افتاده‌ای

همچو کبکی بال و پرافتاده‌ای

۱۱

از نهنگ و قعر اگر آگاهیی

کی سلوک این چنین ره خواهیی

۱۲

اول از پندار مانی بی‌قرار

چون درافتی جان کی آری با کنار

تصاویر و صوت

منطق الطیر (مقامات الطیور) باهتمام دکتر سید صادق گوهرین - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۳۹
منطق الطیر عطار به کوشش دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - عطار نیشابوری - تصویر ۸۵۳

نظرات

user_image
امیر
۱۳۹۲/۰۱/۲۵ - ۱۸:۲۳:۳۳
در بیت هفتم "درد ست" صحیح است.