عطار

عطار

حکایت محمود و دیوانهٔ ویرانه‌نشین

۱

شد مگر محمود در ویرانه‌ای

دید آنجا بی‌دلی دیوانه‌ای

۲

سر فرو برده به اندوهی که داشت

پشت زیر بار آن کوهی که داشت

۳

شاه را چون دید، گفتش دورباش

ورنه بر جانت زنم صد دور باش

۴

تو نه‌ای شاهی، که تو دون همتی

در خدای خویش کافر نعمتی

۵

گفت محمودم، مرا کافر مگوی

یک سخن با من بگو، دیگر مگوی

۶

گفت اگر می‌دانیی ای بی‌خبر

کز که دور افتاده‌ای زیر و زبر

۷

نیستی خاکستر و خاکت تمام

جمله آتش ریزیی بر سر مدام

تصاویر و صوت

منطق الطیر عطار نیشابوری با مقدمه و تصحیح حمید حمید - فرید الدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۷۲
منطق الطیر (مقامات الطیور) باهتمام دکتر سید صادق گوهرین - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۳۳

نظرات