عطار

عطار

حکایت شبلی که گاه مردن زنار بسته بود

۱

وقت مردن بود شبلی بی‌قرار

چشم پوشیده دلی پر‌انتظار

۲

در میان زنار‌ِ حیرت بسته بود

بر سر خاکستری بنشسته بود

۳

گه گرفتی اشک در خاکستر او

گاه خاکستر بکردی بر سر او

۴

سایلی گفتش چنین وقتی که هست

دیده‌ای کس را که او زنار بست‌؟

۵

گفت می‌سوزم، چه سازم‌؟ چون کنم‌؟

چون ز غیرت می‌گدازم‌، چون کنم‌؟

۶

جان من کز هر دو عالم چشم دوخت

این زمان از غیرت ابلیس سوخت

۷

چون خطاب لعنتی او راست بس

از اضافت آید افسوسم به‌کس

۸

مانده شبلی تفته و تشنه‌جگر

او به دیگر کس دهد چیزی دگر

۹

گر تفاوت باشدت از دست شاه

سنگ با گوهر‌، نه‌ای تو مرد ِ راه

۱۰

گر عزیز از گوهری‌، از سنگ خوار

پس ندارد شاه اینجا هیچ‌کار

۱۱

سنگ و گوهر را نه دشمن شو نه دوست

آن نظر کن تو که این از دست اوست

۱۲

گر ترا سنگی زند معشوق مست

به که از غیری گهر آری به دست

۱۳

مرد باید کز طلب در انتظار

هر زمانی جان کند در ره نثار

۱۴

نه زمانی از طلب ساکن شود

نه دمی آسودنش ممکن شود

۱۵

گر فرو افتد زمانی از طلب

مرتدی باشد درین ره بی‌ادب

تصاویر و صوت

منطق الطیر (مقامات الطیور) باهتمام دکتر سید صادق گوهرین - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۱۷
منطق الطیر عطار به کوشش دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - عطار نیشابوری - تصویر ۳۸۶
منطق الطیر عطار نیشابوری با مقدمه و تصحیح حمید حمید - فرید الدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۵۷

نظرات

user_image
رضا اکبری
۱۳۹۵/۰۷/۱۱ - ۰۴:۰۰:۱۸
زنار بستن به معنی کافر شدن میباشدو منظور شاعر کافر شدن به چیزی که عوام مردم به ان اعتقاد دارند
user_image
کوروش ایرانی اصل
۱۳۹۶/۰۱/۰۴ - ۱۶:۲۶:۵۶
این زمان از غیرت ابلیس سوخت :مقدمه لازم : علت سجده نکردن ابلیس ب آفریدگار، عشق بیش از حد او ( در قالب حسادت عاشقانه) به وی بوده... و نمی خواست که خداوند، لحظه ای، به "انسان کامل" توجه کنه.... فلذا، مخالفتش آغاز شد...-شبلی داره میمیره و بدلیل عشق بیش از حد به خدا، نگرانه که مبادا پس از مرگ، ببینه خداوند معشوقه دیگری هم داره... که در اون صورت، تحمل دیدن این صحنه رو نداره... و نکنه مانند ابلیس، ساز مخالفت با خدا رو کوک کنه... و در این وادی، سقوط کنه.
user_image
کوروش ایرانی اصل
۱۳۹۶/۰۱/۰۴ - ۱۶:۴۲:۳۳
در ابیات بعدی عطار ، شبلی رو دلداری میده و بهش میگه : تو نباید برات این چیزا مهم باشه... چی بتو میده و چی به اون یکی مهم نیست، همینکه خدا بهت نظر کرده، باید برات کافی باشه... حتا اگه بهت پاداش ناچیزی داد...
user_image
...
۱۳۹۶/۰۵/۲۹ - ۲۳:۵۲:۲۴
البته من برداشت دیگه ای از این حکایت دارم.شبلی هنگام مردن زنار می بنده تا تظاهر به کفر کنه. شخصی از شبلی می پرسه که الان چه وقت زنار بستنه؟شبلی در جواب میگه از غیرت ابلیس می سوزم و بهش حسودیم میشه. چرا باید «لعنت» خدا فقط برای ابلیس باشه؟ چرا این خطاب «لعنتی» به من تعلق نمی گیره؟ پس منم کافر میشم که لایق لعنت خدا بشم.شبلی از اینکه به اسم ابلیس از طرف خدا چیزی اضافه شده (لعنت) و به اسم خودش چیزی اضافه نشده، به ابلیس حسودی می کنه. ولو اینکه اون اضافه، لعنت باشه. در واقع لعنت و رحمت، لطف و قهر و ... از طرف معشوق، فرقی برای عاشق نداره و مهم اینه که چیزی از معشوق به عاشق برسه.عطار هم در ادامه همین مسئله رو توضیح میده که اگر احساس کردی از دست شاه سنگ با گوهر برات تفاوت داره، مرد این راه نیستی. طلب واقعی اینه که به سمت سنگ زدن معشوق هم بشتابی.با احترام.