
عطار
گفتار یوسف همدان دربارهٔ صبر
۱
یوسف همدان، امام روزگار
صاحب اسرار جهان، بینای کار
۲
گفت چندانی که از بالا و پست
دیده ور میبنگرد در هرچ هست
۳
هست یک یک ذره یعقوب دگر
یوسف گم کرده میپرسد خبر
۴
درد باید در ره او انتظار
تا درین هر دو برآید روزگار
۵
ور درین هر دو نیابی کار باز
سر مکش زنهار از این اسرار باز
۶
در طلب صبری بباید مرد را
صبر خود کی باشد اهل درد را
۷
صبر کن گر خواهی وگر نه، بسی
بوک جایی راه یابی از کسی
۸
همچو آن طفلی که باشد در شکم
هم چنان با خود نشین با خود به هم
۹
از درون خود مشو بیرون دمی
نانت اگر باید همی خور خون دمی
۱۰
قوت آن طفل شکم خونست بس
وین همه سودا ز بیرونست بس
۱۱
خون خورو در صبر بنشین مردوار
تا برآید کار تو از دست کار
تصاویر و صوت


نظرات
Ehsan
امین کیخا
علی