
عطار
شمارهٔ ۲۱
۱
رازی که دل من است سرگشتهٔ آن
وز خون دو دیده گشتم آغشتهٔ آن
۲
تا کی به سر سوزن فکرت کاوم
سِرّی که کسی نیافت سَرْ رشتهٔ آن
نظرات