
عطار
شمارهٔ ۲۶
۱
جان معنی لطف و قهر نتواند بود
دانندهٔ سرِّ دهر نتواند بود
۲
چون هر که چشید زهر در حال بمرد
کس واقف طعم زهر نتواند بود
نظرات