
عطار
شمارهٔ ۲۸
۱
نه هیچ کس از قالب دین مغز چشید
نه هیچ نظر به کُنْهِ آن مغز رسید
۲
هر روز هزار پوست زان کردم باز
مغزم همه پالوده شد و مغز ندید
نظرات